معنی فارسی clanswoman

B1

زنی قبیله‌ای، به زنانی اطلاق می‌شود که عضو یک قبیله یا خانواده بزرگ هستند.

A female member of a clan.

noun
معنی(noun):

A female member of a clan.

example
معنی(example):

زنی قبیله‌ای داستان‌های اجدادش را بیان می‌کرد.

مثال:

The clanswoman shared the stories of her ancestors.

معنی(example):

یک زن قبیله‌ای برای رهبری مراسم انتخاب شد.

مثال:

A clanswoman was chosen to lead the ceremonial rites.

معنی فارسی کلمه clanswoman

: معنی clanswoman به فارسی

زنی قبیله‌ای، به زنانی اطلاق می‌شود که عضو یک قبیله یا خانواده بزرگ هستند.