معنی فارسی clasher

B1

کسی که در شرایط بروز اختلاف، با دیگران برخورد می‌کند.

Someone who confronts or challenges others, often leading to conflicts.

example
معنی(example):

این دو اتومبیل در پارکینگ برخورد کننده بودند.

مثال:

The two cars were clashers in the parking lot.

معنی(example):

او به خاطر اینکه در مباحثه‌ها برخورد کننده است، معروف است و اغلب دیگران را به چالش می‌کشد.

مثال:

He is known for being a clasher in debates, often challenging others.

معنی فارسی کلمه clasher

: معنی clasher به فارسی

کسی که در شرایط بروز اختلاف، با دیگران برخورد می‌کند.