معنی فارسی clasp knife
B1چاقوئی که تیغه آن با یک مکانیسم قفلداری باز و بسته میشود و معمولاً در فضای باز یا فعالیتهای شکاری استفاده میشود.
A knife with a folding blade that can be locked into position when open.
- noun
noun
معنی(noun):
A knife with a hinged blade or blades that, for safety when not in use, can be folded into a slot in the handle.
example
معنی(example):
او از یک چاقوی قفلدار برای باز کردن جعبه استفاده کرد.
مثال:
He used a clasp knife to open the box.
معنی(example):
یک چاقوی قفلدار برای کمپینگ مفید است.
مثال:
A clasp knife is useful for camping.
معنی فارسی کلمه clasp knife
:
چاقوئی که تیغه آن با یک مکانیسم قفلداری باز و بسته میشود و معمولاً در فضای باز یا فعالیتهای شکاری استفاده میشود.