معنی فارسی clatch

B2

گپ و گفت غیررسمی بین افراد.

An informal talk or conversation.

example
معنی(example):

دو دوست در حین نوشیدن قهوه مشغول گپ و گفت بودند.

مثال:

The two friends engaged in a clatch while sipping coffee.

معنی(example):

در پارک، بچه‌ها در بین خود یک گپ و گفت زنده داشتند.

مثال:

At the park, there was a lively clatch among the children.

معنی فارسی کلمه clatch

: معنی clatch به فارسی

گپ و گفت غیررسمی بین افراد.