معنی فارسی clatchy

B2

مشخص و قابل توجه از نظر ظاهری.

Striking or attention-grabbing in appearance.

example
معنی(example):

سبک کلاچی او او را در جمع متمایز کرد.

مثال:

Her clatchy style made her stand out in the crowd.

معنی(example):

طراحی کلاچی پوستر توجه همه را جلب کرد.

مثال:

The clatchy design of the poster caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه clatchy

: معنی clatchy به فارسی

مشخص و قابل توجه از نظر ظاهری.