معنی فارسی clatter

B1 /ˈklætɚ/

صداهای تند و بلندی که به‌وسیله یک یا چند جسم به هم برخورد می‌کنند و معمولاً ناخواسته و ناگهانی به وجود می‌آید.

A loud, rattling sound, typically made by collision of objects.

noun
معنی(noun):

A rattling noise; a repetition of abrupt, sharp sounds.

معنی(noun):

A loud disturbance.

معنی(noun):

Noisy talk or chatter.

verb
معنی(verb):

To make a rattling sound.

معنی(verb):

To cause to make a rattling noise.

معنی(verb):

To chatter noisily or rapidly.

معنی(verb):

To hit; to smack.

example
معنی(example):

وقتی ظرف‌ها افتادند، صدای بلندی تولید کردند.

مثال:

The dishes made a loud clatter when they fell.

معنی(example):

صدای کوبیده شدن سم‌ها بر روی آسفالت را شنیدم.

مثال:

I heard the clatter of hooves on the pavement.

معنی فارسی کلمه clatter

: معنی clatter به فارسی

صداهای تند و بلندی که به‌وسیله یک یا چند جسم به هم برخورد می‌کنند و معمولاً ناخواسته و ناگهانی به وجود می‌آید.