معنی فارسی claughts

B1

اقدامات چنگ زدن یا گرفتن در یک زمینه خاص.

Plural form of claught; actions of gripping or seizing.

example
معنی(example):

این بازیکن در طول بازی چندین چنگ زدن داشت.

مثال:

The player made several claughts during the game.

معنی(example):

چنگ زدن‌های او در زمین بازی چشمگیر بود.

مثال:

His claughts were impressive on the field.

معنی فارسی کلمه claughts

: معنی claughts به فارسی

اقدامات چنگ زدن یا گرفتن در یک زمینه خاص.