معنی فارسی clavered
B1کلاور کردن، به معنای گفتگو یا تبادل نظر غیررسمی راجع به موضوعات گوناگون.
Engaging in light, informal conversation.
- VERB
example
معنی(example):
آنها درباره کتابهای موردعلاقهشان کلاور کردند در حالی که منتظر بودند.
مثال:
They clavered about their favorite books while waiting.
معنی(example):
پس از کلاور کردن به مدت چند ساعت، آنها بالاخره تصمیم به رفتن گرفتند.
مثال:
Having clavered for hours, they finally decided to leave.
معنی فارسی کلمه clavered
:
کلاور کردن، به معنای گفتگو یا تبادل نظر غیررسمی راجع به موضوعات گوناگون.