معنی فارسی clavy
B1کلاوی، اشاره به سازهای مختلفی که قابلیت نواختن با کلیدها را دارند.
Referring to various types of keyboard instruments.
- NOUN
example
معنی(example):
سازهای کلاوی میتوانند از نظر اندازه و شکل متفاوت باشند.
مثال:
Clavy instruments can vary in size and shape.
معنی(example):
او از نواختن سازهای مختلف کلاوی لذت میبرد.
مثال:
He enjoys playing various clavy instruments.
معنی فارسی کلمه clavy
:
کلاوی، اشاره به سازهای مختلفی که قابلیت نواختن با کلیدها را دارند.