معنی فارسی clayiest

B1

به صفتی اطلاق می‌شود که قرار دارد یا ویژگی خاصی از گل را داشته باشد.

The superlative form of clay; referring to the most clay-like or clay-rich.

example
معنی(example):

این خاکی است که بیش از هر چیز خاک رس دارد.

مثال:

This is the clayiest soil I've ever encountered.

معنی(example):

منطقه‌های گل‌ساز بهترین مکان‌ها برای ساخت سفال هستند.

مثال:

The clayiest areas are perfect for pottery making.

معنی فارسی کلمه clayiest

: معنی clayiest به فارسی

به صفتی اطلاق می‌شود که قرار دارد یا ویژگی خاصی از گل را داشته باشد.