معنی فارسی cleanable
B1به یک شی اشاره میکند که میتوان آن را تمیز کرد یا شست.
Describing something that can be cleaned or washed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پارچه در آب گرم قابل تمیز کردن است.
مثال:
This fabric is cleanable in warm water.
معنی(example):
شما باید بررسی کنید که کدام قسمتهای ماشین قابل تمیز کردن هستند.
مثال:
You should check which parts of the machine are cleanable.
معنی فارسی کلمه cleanable
:
به یک شی اشاره میکند که میتوان آن را تمیز کرد یا شست.