معنی فارسی cleanhanded
B2به فردی اطلاق میشود که صادق و عادل است و اخلاقی عمل میکند.
Describing a person who is honest and fair in dealings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر روش پاکدستانهاش در تجارت معروف است.
مثال:
He is known for his cleanhanded approach to business.
معنی(example):
پاکدستی در ایجاد اعتماد بسیار مهم است.
مثال:
Being cleanhanded is important in building trust.
معنی فارسی کلمه cleanhanded
:
به فردی اطلاق میشود که صادق و عادل است و اخلاقی عمل میکند.