معنی فارسی cleanliness

B1 /ˈklɛnlinəs/

وضعیت یا کیفیت تمیزی و پاکیزگی، به خصوص در زمینه بهداشت.

The state of being clean; the habit of keeping oneself and one's environment clean.

noun

معنی(noun):

The property of being cleanly, or habitually clean; good hygiene.

مثال:

Cleanliness is next to godliness. (proverb)

example

معنی(example):

نظافت برای سلامتی و بهداشت خوب ضروری است.

مثال:

Cleanliness is essential for good health and hygiene.

معنی(example):

حفظ نظافت در فضای زندگی شما محیطی راحت را ایجاد می‌کند.

مثال:

Maintaining cleanliness in your living space creates a comfortable environment.

معنی فارسی کلمه cleanliness

وضعیت یا کیفیت تمیزی و پاکیزگی، به خصوص در زمینه بهداشت.