معنی فارسی clemmed

B1

از کلمه 'clement' به معنای بخشش یا ملایمت، به کار رفته در زمان گذشته.

Past tense of clem, derived from 'clement', meaning to act with kindness or mercy.

example
معنی(example):

او با ملایمت از پس تصمیم سخت برآمد.

مثال:

He clemmed his way through the tough decision.

معنی(example):

او با مهربانی وضعیت را ملایم کرد.

مثال:

She clemmed the situation with kindness.

معنی فارسی کلمه clemmed

: معنی clemmed به فارسی

از کلمه 'clement' به معنای بخشش یا ملایمت، به کار رفته در زمان گذشته.