معنی فارسی cli
B1رابط خط فرمان، ابزاری برای انجام دستورات سیستم به صورت نوشتاری.
Command Line Interface; a way to interact with a computer using text commands.
- OTHER
example
معنی(example):
برای دسترسی به دستورات سیستم از رابط خط فرمان استفاده کنید.
مثال:
Use the cli to access system commands.
معنی(example):
او استفاده از رابط خط فرمان را برای کارایی ترجیح میداد.
مثال:
She preferred using the cli for efficiency.
معنی فارسی کلمه cli
:
رابط خط فرمان، ابزاری برای انجام دستورات سیستم به صورت نوشتاری.