معنی فارسی cliff

A2 /klɪf/

یک جداره یا دیواره عمودی یا تقریباً عمودی از سنگ یا زمین، معمولاً در ساحل یا در کنار رودخانه.

A steep or vertical rock face, often found at the edge of a landform.

noun
معنی(noun):

A vertical (or nearly vertical) rock face.

معنی(noun):

A point where something abruptly fails or decreases in value etc.

example
معنی(example):

ما در لبه صخره ایستادیم و از منظره لذت بردیم.

مثال:

We stood at the edge of the cliff and enjoyed the view.

معنی(example):

کوهنوردان جسور با مهارت بالا، صخره را بالا رفتند.

مثال:

The daring climbers scaled the cliff with great skill.

معنی فارسی کلمه cliff

: معنی cliff به فارسی

یک جداره یا دیواره عمودی یا تقریباً عمودی از سنگ یا زمین، معمولاً در ساحل یا در کنار رودخانه.