معنی فارسی cliffless

B1

نبود صخره‌ها در یک منطقه، فضاهایی که می‌توان به راحتی حرکت کرد.

Free from cliffs; an area that is flat or gentle.

example
معنی(example):

دره وسیع و بدون صخره بود.

مثال:

The valley was spacious and cliffless.

معنی(example):

ما یک منطقه بدون صخره پیدا کردیم تا چادر بزنیم.

مثال:

We found a cliffless area to set up our camp.

معنی فارسی کلمه cliffless

: معنی cliffless به فارسی

نبود صخره‌ها در یک منطقه، فضاهایی که می‌توان به راحتی حرکت کرد.