معنی فارسی clifflet

B1

یک صخره کوچک، کمتر از یک cliff بزرگ.

A small cliff; a minor rock formation.

example
معنی(example):

ما یک صخره کوچک در کنار آبشار پیدا کردیم.

مثال:

We found a small clifflet by the waterfall.

معنی(example):

صخره کوچک نمایی عالی از دریاچه فراهم کرد.

مثال:

The clifflet provided a perfect view of the lake.

معنی فارسی کلمه clifflet

: معنی clifflet به فارسی

یک صخره کوچک، کمتر از یک cliff بزرگ.