معنی فارسی climatical
B1اقلیمی، مرتبط با وضعیت یا شرایط آبوهوایی.
Pertaining to climate or the climate system.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تأثیرات اقلیمی جنگلزدایی شدید است.
مثال:
The climatical effects of deforestation are severe.
معنی(example):
ما الگوهای اقلیمی منطقه را در طی چندین دهه مطالعه کردیم.
مثال:
We studied the climatical patterns of the region over several decades.
معنی فارسی کلمه climatical
:
اقلیمی، مرتبط با وضعیت یا شرایط آبوهوایی.