معنی فارسی clinkum

B1

اشیاء یا ابزار تاریخی که از جنس سنگ یا سرامیک ساخته شده‌اند و معمولاً برای کاربردهای خاص استفاده می‌شوند.

Artifacts or tools made from stone or ceramic, often used for specific purposes.

example
معنی(example):

باستان‌شناسان یک تکه کلینکوم در ویرانه‌های باستانی پیدا کردند.

مثال:

The archaeologists found a clinkum fragment in the ancient ruins.

معنی(example):

این اشیاء کلینکوم برای مقاصد مراسمی استفاده می‌شدند.

مثال:

These clinkum objects were used for ceremonial purposes.

معنی فارسی کلمه clinkum

: معنی clinkum به فارسی

اشیاء یا ابزار تاریخی که از جنس سنگ یا سرامیک ساخته شده‌اند و معمولاً برای کاربردهای خاص استفاده می‌شوند.