معنی فارسی cliqueier

B2

شخصی که در یک گروه به عنوان رهبری یا محور عمل می‌کند.

A person who acts as a leader or central figure in a group.

example
معنی(example):

او در گروه دوستان دبیرستانی‌اش با نفوذترین بود.

مثال:

She was the cliqueier in her high school friend group.

معنی(example):

گاهی اوقات بودن در راس گروه می‌تواند تنش‌هایی را بین دوستان ایجاد کند.

مثال:

Sometimes being the cliqueier can create tension among friends.

معنی فارسی کلمه cliqueier

: معنی cliqueier به فارسی

شخصی که در یک گروه به عنوان رهبری یا محور عمل می‌کند.