معنی فارسی cliqueiest

C1

غیرقابل دسترسی و صمیمی‌ترین در یک گروه اجتماعی.

Most exclusive and tight-knit within a social group.

example
معنی(example):

آن گروه به عنوان انحصاری‌ترین گروه در کل مدرسه شناخته می‌شود.

مثال:

That group is known as the cliqueiest in the entire school.

معنی(example):

دانش‌آموزان انحصاری معمولاً دیگران را منزوی می‌کنند.

مثال:

The cliqueiest students often isolate others.

معنی فارسی کلمه cliqueiest

: معنی cliqueiest به فارسی

غیرقابل دسترسی و صمیمی‌ترین در یک گروه اجتماعی.