معنی فارسی cliqueless

B2

محیطی که در آن هیچ گروه یا صمیمیتی وجود ندارد و همه افراد به راحتی با یکدیگر تعامل دارند.

Describing a situation or environment where there are no exclusive social groups.

example
معنی(example):

طبیعت بدون صمیمیت کلوپ باعث شد که همه احساس تعلق کنند.

مثال:

The cliqueless nature of the club made everyone feel included.

معنی(example):

در یک محیط بدون صمیمیت، ایده‌های جدید می‌توانند شکوفا شوند.

مثال:

In a cliqueless environment, new ideas can flourish.

معنی فارسی کلمه cliqueless

: معنی cliqueless به فارسی

محیطی که در آن هیچ گروه یا صمیمیتی وجود ندارد و همه افراد به راحتی با یکدیگر تعامل دارند.