معنی فارسی cliticise

B1

ایجاد کلمه‌ای جدید از کلمات دیگر با چسباندن برای سهولت در بیان.

To form a word that is bonded to another word, typically for simplification.

example
معنی(example):

کلیتیک کردن به معنای ایجاد یک کلیتیک از یک کلمه است.

مثال:

To cliticise means to create a clitic from a word.

معنی(example):

شما باید در مکالمات غیررسمی کلمات را کلیتیک کنید.

مثال:

You should cliticise words in casual conversation.

معنی فارسی کلمه cliticise

: معنی cliticise به فارسی

ایجاد کلمه‌ای جدید از کلمات دیگر با چسباندن برای سهولت در بیان.