معنی فارسی clittering

B1

به معنای تولید صداهایی شاداب و غیررسمی که باعث ایجاد فضای شاد می‌شود.

The act of making playful or non-serious noises, often cheerful in context.

verb
معنی(verb):

To clatter lightly; to make a soft rattling noise.

example
معنی(example):

صداهای شلوغ می‌توانند کیفی شاداب و بازیگوش را نشان دهند.

مثال:

Clittering sounds can indicate a playful atmosphere.

معنی(example):

صدای شلوغ اسباب‌بازی‌ها شادی را به اتاق کودکان آورد.

مثال:

The clittering of toys brought joy to the children's room.

معنی فارسی کلمه clittering

: معنی clittering به فارسی

به معنای تولید صداهایی شاداب و غیررسمی که باعث ایجاد فضای شاد می‌شود.