معنی فارسی cloggiest

B2

مسدودترین، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن بیشترین میزان انسداد وجود دارد.

The most obstructed or blocked, often in relation to pathways or systems.

adjective
معنی(adjective):

Tending to cause clogging due to its texture; lumpy; sticky.

معنی(adjective):

Somewhat clogged or impeded.

مثال:

a cloggy throat

example
معنی(example):

این جاده به دلیل ساخت‌وساز، مسدودترین در شهر است.

مثال:

This road is the cloggiest in the city due to construction.

معنی(example):

استخر دارای مسدودترین فیلترهایی است که نیاز به تمیز کردن دارند.

مثال:

The pool has the cloggiest filters that need cleaning.

معنی فارسی کلمه cloggiest

: معنی cloggiest به فارسی

مسدودترین، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن بیشترین میزان انسداد وجود دارد.