معنی فارسی clogginess

B1

کلاگی، حالتی که در آن چیزی به یا از کار افتاده و در حال انسداد است.

Clogginess refers to a state of being obstructed or unable to flow freely.

example
معنی(example):

کثیفی سینک آن را غیرقابل استفاده کرده بود.

مثال:

The cloggingness of the sink made it unusable.

معنی(example):

قبل از طوفان، شما می‌توانستید کثیفی در هوا را حس کنید.

مثال:

You could sense the cloggingness in the air before the storm.

معنی فارسی کلمه clogginess

: معنی clogginess به فارسی

کلاگی، حالتی که در آن چیزی به یا از کار افتاده و در حال انسداد است.