معنی فارسی clompier
B1صدای بلندتر از معمول هنگام راه رفتن.
More likely to make a loud sound when walking than something else.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کفشها از کفشهای قدیمی من صدای بلندتری دارند.
مثال:
These shoes are clompier than my old ones.
معنی(example):
کفشهای پرصدا گاهی از نظر رسمی بودن کمتر محسوب میشوند.
مثال:
Clompier footwear is sometimes seen as less formal.
معنی فارسی کلمه clompier
:
صدای بلندتر از معمول هنگام راه رفتن.