معنی فارسی clonisms
B2کلونیزمها، اشکال یا مصداقهای مختلف مربوط به کلونیزم.
Instances or manifestations related to clonism in biological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
کلونیزمها میتوانند به پدیدههای مختلفی در زیستشناسی اشاره کنند.
مثال:
Clonisms can refer to various phenomena in biology.
معنی(example):
تحقیقات در مورد کلونیزمها به درک تغییرات ژنتیکی کمک میکند.
مثال:
Research on clonisms helps in understanding genetic variations.
معنی فارسی کلمه clonisms
:
کلونیزمها، اشکال یا مصداقهای مختلف مربوط به کلونیزم.