معنی فارسی close call

B1 /kləʊskɔːl/

تماس نزدیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن خطر یا شکست به شدت نزدیک بود اما در نهایت از آن اجتناب شده است.

A situation that was very close to having a negative outcome.

noun
معنی(noun):

A situation in which an injury or other undesirable outcome is narrowly avoided.

مثال:

He had a close call when a truck ran a red light and almost hit him.

example
معنی(example):

این یک تماس نزدیک بود وقتی که ماشین تقریباً به عابر پیاده برخورد کرد.

مثال:

It was a close call when the car almost hit the pedestrian.

معنی(example):

برنده شدن در بازی تماس نزدیکی بود، اما ما موفق شدیم.

مثال:

Winning the game was a close call, but we managed to do it.

معنی فارسی کلمه close call

: معنی close call به فارسی

تماس نزدیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن خطر یا شکست به شدت نزدیک بود اما در نهایت از آن اجتناب شده است.