معنی فارسی closefought

B2

مسابقاتی که به شدت رقابتی بوده و فاصله امتیازها در آن‌ها کم است.

Matches that are fiercely contested with little difference in score.

example
معنی(example):

این یک مسابقه نزدیک بود که به تساوی خاتمه یافت.

مثال:

It was a closefought match that ended in a draw.

معنی(example):

بازی قهرمانی تا دقایق آخر به شدت نزدیک بود.

مثال:

The championship game was closefought until the last minutes.

معنی فارسی کلمه closefought

: معنی closefought به فارسی

مسابقاتی که به شدت رقابتی بوده و فاصله امتیازها در آن‌ها کم است.