معنی فارسی closely fought

B2

رقابت‌هایی که در آن فاصله امتیازها کم و آرامش و دقت مورد نیاز است.

Contests characterized by minimal difference in outcome, requiring precision and careful strategy.

example
معنی(example):

انتخابات به شدت رقابتی بود و هر دو نامزد حمایت قوی داشتند.

مثال:

The election was closely fought, with both candidates having strong support.

معنی(example):

رقابت نزدیک آن‌ها در نهایت به تساوی منجر شد.

مثال:

Their closely fought competition resulted in a tie.

معنی فارسی کلمه closely fought

: معنی closely fought به فارسی

رقابت‌هایی که در آن فاصله امتیازها کم و آرامش و دقت مورد نیاز است.