معنی فارسی closh

B1

پر کردن یا نزدیک کردن فضاها به یکدیگر.

To fill or close a gap or opening.

example
معنی(example):

من نیاز دارم که فاصله بین دو نقطه را پر کنم.

مثال:

I need to closh the gap between the two points.

معنی(example):

او از پارچه برای پر کردن فضای باز در دیوار استفاده کرد.

مثال:

He used fabric to closh the open area in the wall.

معنی فارسی کلمه closh

: معنی closh به فارسی

پر کردن یا نزدیک کردن فضاها به یکدیگر.