معنی فارسی closured

B1

بسته شدن یک مکان یا منبع به طور موقت یا دایم، به ویژه در زمینه ای اجتماعی یا اداری.

The act of closing or being closed; a formal conclusion.

example
معنی(example):

ساختمان در نهایت برای بازسازی بسته شد.

مثال:

The building was finally closured for renovations.

معنی(example):

این خدمات هفته آینده برای نگهداری بسته خواهد شد.

مثال:

The service will be closured for maintenance next week.

معنی فارسی کلمه closured

: معنی closured به فارسی

بسته شدن یک مکان یا منبع به طور موقت یا دایم، به ویژه در زمینه ای اجتماعی یا اداری.