معنی فارسی clunisian

C1

مربوط به فرهنگ یا آداب و رسوم کلونیسی.

Concerning or characteristic of the Cluniac reform or its followers.

example
معنی(example):

فرهنگ کلونیسی تأثیر زیادی بر زندگی صومعه‌ای اروپا گذاشت.

مثال:

The clunisian culture had a significant impact on European monastic life.

معنی(example):

مطالعه روی شیوه‌های کلونیسی عمق تأثیر آن‌ها را نشان می‌دهد.

مثال:

Studying clunisian practices reveals the depth of their influence.

معنی فارسی کلمه clunisian

: معنی clunisian به فارسی

مربوط به فرهنگ یا آداب و رسوم کلونیسی.