معنی فارسی cluniacensian
C1مربوط به کلونی یا صومعههای کلاونی، به ویژه در قرون وسطی.
Relating to the Cluniac monks or their reform movement in medieval Europe.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
راهبان کلاونیانس به خاطر پایبندی سخت به قوانین شناخته شده بودند.
مثال:
The cluniacensian monks were known for their strict adherence to rules.
معنی(example):
اصلاحات کلاونیانس بر بسیاری از صومعهها تأثیر گذاشت.
مثال:
The cluniacensian reforms influenced many monasteries.
معنی فارسی کلمه cluniacensian
:
مربوط به کلونی یا صومعههای کلاونی، به ویژه در قرون وسطی.