معنی فارسی clunking

B1

صدای کلیکی، صدای سنگین و محکم که به صورت تکراری و معمولاً ناشی از ضربه زدن یا ضربه‌ای بزرگ ایجاد می‌شود.

A harsh, heavy sound, especially one made by a collision or impact.

verb
معنی(verb):

To make such a sound

noun
معنی(noun):

A sound that clunks.

adjective
معنی(adjective):

Clunky; awkward

example
معنی(example):

صدای کلیکی که از دستگاه می‌آمد خیلی بلند بود.

مثال:

The clunking noise from the machine was quite loud.

معنی(example):

در حین رانندگی بر روی جاده پر دست‌انداز، صدای کلیکی شنیدم.

مثال:

I heard a clunking sound while driving over the bumpy road.

معنی فارسی کلمه clunking

: معنی clunking به فارسی

صدای کلیکی، صدای سنگین و محکم که به صورت تکراری و معمولاً ناشی از ضربه زدن یا ضربه‌ای بزرگ ایجاد می‌شود.