معنی فارسی clutcher
B1کسی که به خوبی میتواند چیزی را محکم بگیرد.
A person or tool that effectively holds or secures things.
- noun
noun
معنی(noun):
One who clutches.
example
معنی(example):
گیره در هنگام کار با یادداشتهای ظریف خوب عمل میکند.
مثال:
The clutcher works well when handling delicate notes.
معنی(example):
او به عنوان یک گیرهزن ماهر در دفتر شناخته میشود.
مثال:
He is known as a skilled clutcher in the office.
معنی فارسی کلمه clutcher
:
کسی که به خوبی میتواند چیزی را محکم بگیرد.