معنی فارسی clutchest

B1

بهترین و تأثیرگذارترین حرکت یا اقدام در یک موقعیت بحرانی.

The most critical or successful action taken in a high-pressure situation.

example
معنی(example):

او بهترین حرکت را در بازی انجام داد تا پیروز شود.

مثال:

He made the clutchest move of the game to win.

معنی(example):

بهترین گل‌ها معمولاً تحت فشار به ثمر می‌رسند.

مثال:

The clutchest goals are often scored under pressure.

معنی فارسی کلمه clutchest

: معنی clutchest به فارسی

بهترین و تأثیرگذارترین حرکت یا اقدام در یک موقعیت بحرانی.