معنی فارسی co-incidences

B1

همزمانی‌ها، حوادث یا موقعیت‌هایی که به‌طور تصادفی و خوشایند همزمان اتفاق می‌افتند.

Occurrences that happen simultaneously by chance, often creating interesting connections.

example
معنی(example):

در داستان‌های آنها همزمانی‌های زیادی وجود داشت.

مثال:

There were many co-incidences in their stories.

معنی(example):

همزمانی‌ها داستان را جالب‌تر کردند.

مثال:

The co-incidences made the plot more interesting.

معنی فارسی کلمه co-incidences

: معنی co-incidences به فارسی

همزمانی‌ها، حوادث یا موقعیت‌هایی که به‌طور تصادفی و خوشایند همزمان اتفاق می‌افتند.