معنی فارسی coachmaker
B1به فردی اشاره دارد که مربی یا راهنما میسازد و به توسعه مربیان کمک میکند.
A person who creates or develops coaches, often in a formal capacity.
- NOUN
example
معنی(example):
ساختن مربی، برنامههای آموزشی نوآورانهای طراحی کرد.
مثال:
The coachmaker designed innovative training programs.
معنی(example):
یک مربیساز به توسعه مهارتها در ورزشکاران مستعد کمک میکند.
مثال:
A coachmaker helps develop skills in promising athletes.
معنی فارسی کلمه coachmaker
:
به فردی اشاره دارد که مربی یا راهنما میسازد و به توسعه مربیان کمک میکند.