معنی فارسی coadmired
B1تحسین شدن به طور مشترک، زمانی که دو یا چند نفر برای یک ویژگی خاص مورد تحسین قرار میگیرند.
Admired mutually by different individuals.
- VERB
example
معنی(example):
این هنرمندان توسط منتقدان و طرفداران به طور مشترک تحسین شدند.
مثال:
The artists were coadmired by critics and fans alike.
معنی(example):
آنها به خاطر مشارکتهای نوآورانهشان در موسیقی به طور مشترک تحسین شدند.
مثال:
They were coadmired for their innovative contributions to music.
معنی فارسی کلمه coadmired
:
تحسین شدن به طور مشترک، زمانی که دو یا چند نفر برای یک ویژگی خاص مورد تحسین قرار میگیرند.