معنی فارسی coadmiring
B1تحسین مشترک، بیان تحسین به طور همزمان با دیگران.
The act of mutually admiring something with others.
- VERB
example
معنی(example):
آنها به طور مشترک غروب زیبایی را تحسین میکنند.
مثال:
They are coadmiring the beautiful sunset together.
معنی(example):
طرفداران به طور مشترک از اجراهای گروه مورد علاقهشان تحسین میکنند.
مثال:
The fans are coadmiring the performances of their favorite band.
معنی فارسی کلمه coadmiring
:
تحسین مشترک، بیان تحسین به طور همزمان با دیگران.