معنی فارسی coadmitted

B1

به صورت مشترک پذیرفته شدن، به ویژه در مورد بیمارستان یا موسسه

Admitted together, especially referring to something like a hospital.

example
معنی(example):

او به همراه برادر دوقلویش به بیمارستان پذیرفته شد.

مثال:

He was coadmitted to the hospital with his twin brother.

معنی(example):

چندین بیمار در حین اضطراری به صورت مشترک پذیرفته شدند.

مثال:

Several patients were coadmitted during the emergency.

معنی فارسی کلمه coadmitted

: معنی coadmitted به فارسی

به صورت مشترک پذیرفته شدن، به ویژه در مورد بیمارستان یا موسسه