معنی فارسی coagule

B1

لخته شدن، فرآیند تبدیل مایعات به شکل لخته یا غلیظ.

To undergo coagulation; to form a clot.

example
معنی(example):

خون می‌تواند در پاسخ به یک آسیب لخته شود.

مثال:

Blood can coagule in response to an injury.

معنی(example):

دانشمند مشاهده کرد که چگونه مایع شروع به لخته شدن کرد.

مثال:

The scientist observed how the liquid began to coagule.

معنی فارسی کلمه coagule

: معنی coagule به فارسی

لخته شدن، فرآیند تبدیل مایعات به شکل لخته یا غلیظ.