معنی فارسی coassessor

B1

شخصی که در ارزیابی یا قضاوت به‌طور مشترک فعالیت می‌کند.

A person who participates jointly in assessment or evaluation.

example
معنی(example):

ارزیاب مشترک پروژه را همراه با ارزیاب اصلی ارزیابی کرد.

مثال:

The coassessor evaluated the project alongside the main assessor.

معنی(example):

به عنوان یک ارزیاب مشترک، او بینش‌های ارزشمندی ارائه داد.

مثال:

As a coassessor, she provided valuable insights.

معنی فارسی کلمه coassessor

: معنی coassessor به فارسی

شخصی که در ارزیابی یا قضاوت به‌طور مشترک فعالیت می‌کند.