معنی فارسی coassignee

B1

شخصی که به‌طور مشترک وظایف یا حقوق مربوط به یک قرارداد را به عهده می‌گیرد.

A person who shares duties or rights in a contract jointly.

example
معنی(example):

او به عنوان یک واگذار مشترک در قرارداد نامیده شد.

مثال:

He was named as a coassignee on the contract.

معنی(example):

واگزاران مشترک مسئولیت‌ها را به‌طور مساوی تقسیم می‌کنند.

مثال:

The coassignees share the responsibilities equally.

معنی فارسی کلمه coassignee

: معنی coassignee به فارسی

شخصی که به‌طور مشترک وظایف یا حقوق مربوط به یک قرارداد را به عهده می‌گیرد.