معنی فارسی coastwaiter

B1

گارسون ساحلی، فردی است که در کنار سواحل به مهمانان خدمات می‌دهد.

A waiter who serves at beaches or coastal areas.

example
معنی(example):

گارسون ساحلی نوشیدنی‌هایی به مهمانان در کنار ساحل سرو کرد.

مثال:

The coastwaiter served drinks to guests by the beach.

معنی(example):

به عنوان یک گارسون ساحلی، او از کار کردن در آفتاب لذت می‌برد.

مثال:

As a coastwaiter, he enjoyed working in the sun.

معنی فارسی کلمه coastwaiter

: معنی coastwaiter به فارسی

گارسون ساحلی، فردی است که در کنار سواحل به مهمانان خدمات می‌دهد.