معنی فارسی coastside
B2کنار سواحل، ناحیهای که در کنار دریا یا اقیانوس قرار دارد.
The area along the coast; a location beside the sea.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک خانه در کنار سواحل برای منظره ساختند.
مثال:
They built a home on the coastside for the view.
معنی(example):
کنار سواحل برای یک فرار تابستانی مناسب بود.
مثال:
The coastside was perfect for a summer getaway.
معنی فارسی کلمه coastside
:
کنار سواحل، ناحیهای که در کنار دریا یا اقیانوس قرار دارد.