معنی فارسی coauthority
B2اختیار مشترک، بهعنوان یک حالت که در آن دو یا چند نفر بهطور همزمان دارای قدرت و اختیار در یک زمینه هستند.
Joint authority or power shared by two or more individuals.
- NOUN
example
معنی(example):
این محقق در مدیریت پروژه اختیار مشترک داشت.
مثال:
The researcher had coauthority in the project management.
معنی(example):
آنها در فرایند تصمیمگیری اختیار مشترک داشتند.
مثال:
They shared coauthority over the decision-making process.
معنی فارسی کلمه coauthority
:
اختیار مشترک، بهعنوان یک حالت که در آن دو یا چند نفر بهطور همزمان دارای قدرت و اختیار در یک زمینه هستند.